جدول جو
جدول جو

معنی پایین پرست - جستجوی لغت در جدول جو

پایین پرست
کنیز، خدمتکار، پرستار، بالین پرست
تصویری از پایین پرست
تصویر پایین پرست
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایین پرستی
تصویر پایین پرستی
بندگی، خدمتکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالین پرست
تصویر بالین پرست
شخص تنبل و بیکاره که سر از بالین برندارد، پرستار، پایین پرست
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَب ب)
مطیع. بنده. خدمتکار:
نداری شرم ازین خورشید نوشاد
کنی پائین پرستی چند را یاد.
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا
(فَ یَ دَ / دِ)
دوستدار بالین.
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
اطاعت. بندگی. خدمتکاری:
بدرگاه خسرو خرامش کنم
بپائین پرستیش رامش کنم.
نظامی.
روا باشد که با این سحر و نیرنگ
به بی سنگی زنم قاروره بر سنگ
کنم آنگاه با صد زیردستی
کنیزان ترا پائین پرستی.
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مطیع. منقاد. تابع. پیرو:
عروسانه بر کرسی زر نشست
شهنشاه را گشت آیین پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پایین پرستی
تصویر پایین پرستی
اطاعت بندگی خدمتکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالین پرست
تصویر بالین پرست
تنبل بیکاره هیچکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پائین پرستی
تصویر پائین پرستی
اطاعت، بندگی، خدمتکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیین پرست
تصویر آیین پرست
مطیع، تابع، پیرو
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان تالارپی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی